اصول پایه انگیزهبخشیدر یک فرآیند بازسازی
در این مقاله قصدداریم تا ساختاری برای انگیزهبخشی افراد در فرآیند بازسازی ترسیم کنیم. فکر میکنیداگر فردی را استخدام کنید و به او تضمین شغلی و حقوق منصفانه دهید، میتوانید انتظارداشته باشید که او در راستای سودآوری شرکت اقدام کند؟ شاید افرادی باشند که اینگونههستند اما سود شرکت معیار اول وفاداری کارکنان نخواهد بود. مفهوم اینکه چه چیزی برایانگیزهبخشی افراد لازم است، به خودی خود سخت است اما آیا میتوانید تصور کنید اینتناقض در شرکتی که گرفتار مشکل است و نمیتواند بسیاری از شرایط مطلوب را تضمین کند،تا چه میزان مهم است؟
محرک رهبر سازمانیقدرتمند: اولین اام برای انگیزهبخشی حضور یک رهبر سازمانی قدرتمند است. فرانک گریسانتی (Frank Grisanti) نظرخود را اینگونه بیان میکند: شما افراد را بازسازی نمیکنید؛ آنها هستند که خودشانرا بازسازی میکنند. محیط را خلق کنید، افراد بهصورت خودکار سازگار میشوند. اگر رهبرسازمانی جدید قوی باشد، افرادی که به رهبری خوب بسیار حساس هستند این موضوع را به سرعتتشخیص داده و مسیر خود را تغییر میدهند. بدون یک رهبر سازمانی قدرتمند، سازمانهابا سرعت خیلی بیشتری سقوط میکنند.» سوال این است: رهبر بازسازی قصد دارد چه کاریانجام دهد؟» او باید بهعنوان یک محرک قدرتمند، انگیزه خوبی برای بهبود به سیستم بدهد.امروزه انواع مختلفی از محرکها وجود دارند؛ از جمله: محرک منفی و فیزیکی (امروزه استفادهچندانی ندارد)، محرک منفی و روانشناسی (اغلب استفاده میشود) و محرک مثبت (امروزهبیشتر اوقات استفاده میشود). محرک مثبت مجموعهای از مزیتهایی است که معمولا با انجامفعالیت هیچ ارتباطی ندارد.
در شروع بازسازی،مدیر اجرایی محرکهای مثبت و فیزیکی زیادی برای استفاده ندارد. بنابراین در مجموع ازرویکرد بسیار مستقیم استفاده میکند (از محرک منفی و روانشناسی) و معمولا نیروی کارمازاد را از سازمان اخراج میکند. او از این شوک نمادین برای خروج شرکت از رخوت استفادهمیکند. پروفسور هرزبرگ (Herzberg) میگوید: مطمئنترین و مستقیمترین راهبرای اینکه فردی را به فعالیت درآورید این است که محرکی برای او ایجاد کنید.»
انگیزهبخشی: بسیاریاز رهبران بازسازی در ابتدا از طریق ایجاد ترس حکمرانی میکنند. اما ترس نمیتواندبه سازمان انگیزه بدهد، فقط میتواند آن را به حرکت درآورد. حرکت، انگیزه نیست. حرکتدر مرحله اضطراری بازسازی کافی است؛ در مراحل بعدی نیازمند انگیزهبخشی واقعی است تاروند پیشرفت حفظ شود.عوامل انگیزهبخشی: شرکت بازسازی شده برای حفظ پیشرفت خود نیازمندانگیزهبخشی است. انگیزهبخشی چگونه بهدست میآید؟ دو انگیزه پیشرفت و رشد، فقط میتوانندبه اندازه محدودی در شرکت در حال سقوط اعمال شوند. انگیزهبخشها نمیتوانند در مرحلهاضطراری استفاده شوند و به ندرت میتوانند در مرحله ثبات مورد استفاده قرار گیرند.در این مراحل باید منتظر مدیر اجرایی باشند تا شرایط موفقیت را دوباره ایجاد کند. بهیاد داشته باشید، بدون کسب موفقیت نمیتوانید افراد را فراتر از مرحله سازمان فقطجایی برای کار کردن است»، حرکت دهید. پس از اینکه مدیر اجرایی موفقیتهایی کسب کردکه پیشرفتی چشمگیر ایجاد کردند، کارکنان سازمان به این باور میرسند که سازمان ما،بهترین مکان برای کار کردن است.» مورد بعدی در سلسلهمراتب انگیزهبخشها، فعالیت ومسوولیتپذیری است. این موارد شامل مشارکت بیشتری در تصمیمگیریهای کاری هستند امابهطور خاص، به این معنی هستند که به کارمندان اختیار و آزادی شغلی بدهید. کارکنانباانگیزه زمانی که در پست سازمانی خود اختیار تصمیمگیری داشته باشند، انگیزه بیشتریدر جهت رشد پیدا میکنند ولی نکته حائز اهمیت در این اختیار تصمیمگیری، محدوده آناست. مدیر اجرایی نباید از ابتدا اختیار کامل یک بخش را در اختیار فرد مسوول قرار دهدولی باید در جهتی حرکت کند که در طول زمان خود را کمتر در تمام مسائل سازمان درگیرکند و افراد باانگیزهای آموزش دهد که بتوانند مسوول یک بخش سازمانی شوند. سایر عواملدر این سلسله مراتب، موفقیت و تشخیص آن هستند. این موارد افزایش پاسخگویی افراد برایکار خود و تایید عملکرد برجسته آنها به وسیله پاداشها و ترفیعات را شامل میشود. بههر میزان تلاش یک فرد باعث پیشرفت یک سازمان شود، باید مورد تشویق قرار بگیرد. مدیراجرایی باید بتواند این پاداشها و ترفیعات را به شکلی سازماندهی کند که بتواند بیشترینانگیزه را در کارکنان ایجاد کند؛ یعنی پاداشهای مادی و غیر مادی به شکلی که بتواندپاسخگوی تلاش کارکنان باشد. در برخی شرکتها که روحیه کارمندان پس از مرحله اضطراریچندان خوب نیست، میتوان از موارد خیلی ساده برای انگیزهبخشی به کارکنان سازمان استفادهکرد. این موارد ساده میتواند شامل صرف ناهار مدیر عامل در کنار کارکنان و گفتوگوبا آنان باشد.
یا در مواردی دیگرمیتوان به رفاه کارکنان اشاره کرد. وقتی کارکنان متوجه شوند که مدیر اجرایی تمام تلاشخود را میکند تا آنها در شرایط رفاهی مناسب به کار خود ادامه دهند، برای زنده نگهداشتن سازمان تلاش بیشتری دارند. تمام این موارد فقط بخشی از عوامل انگیزهبخشی درسازمان هستند. مدیر اجرایی با توجه به وضعیت سازمان میتواند درمورد وضعیت موجود تصمیمگیریکند که از هریک از این موارد چگونه و تا چه حدی استفاده کند که بیشترین تاثیر را درتلاش کارکنان داشته باشد. بهطور کلی انگیزهبخشی افراد در موقعیت بازسازی معمولا بسیارمتفاوت از موقعیت پایدار عمل میکند، تاکید کمتری بر مراقبت روانشناسی کارمندان داردو بیشتر به رویکردهای توصیف شده زیر متکی است.:
1- رهبری قدرتمند و مثبت با درجه بالایی از صداقت؛ فردیکه نتایج عالی را جستوجو میکند. او باید یک ارزیاب سرسخت باشد، کسی که از کار کردنبرای نتایج نترسد.
2- بازسازی یک شرکت از مرحله اضطراری معمولا نیازمند یکشوک و محرک است. این کار معمولا شامل اخراج کارمندان مازاد است.
3- انگیزهبخشی نمیتواند پیش از دستیابی به برخی دستاوردهاشروع شود. مدیریت در یک موقعیت اضطراری پیش از انگیزهبخشی، به حرکت متکی است تا انگیزه
4- انگیزهبخشهای رشد و پیشرفت به وسیله ایجاد مجدد شرایطموفقیت فعال میشوند
5-انگیزهبخشهای مسوولیتپذیری و فعالیت از طریق مشارکت، فعال میشوند.
6-انگیزهبخشهای موفقیت و تشخیص آن عمدتا از طریق ارتباط مکتوب و شفاهیفعال میشوند.
بهعبارت دیگر،در یک عملیات بازسازی برای انگیزهبخشی به افراد باید:
ابتدا آنها را هدایت کنید. سپس آنها راتحریک کنید. شرایط موفقیت را دوباره ایجاد کنید.آنها را مجبور به مشارکت کنید. در تماممراحل بازسازی ارتباط خود را با کارمندان حفظ کنید.
هیچ روش واحدی برای برخورد با همه کارمندان وجود ندارد
انگیزهبخشی ,یک ,بازسازی ,استفاده ,کارکنان ,افراد ,مدیر اجرایی ,این موارد ,برای انگیزهبخشی ,خود را ,در این ,رهبر سازمانی قدرتمند ,برای انگیزهبخشی افراد
درباره این سایت