چگونه با حضور ذهن، مغزتان را برای جرقه دیدگاههای تازه آزاد کنید
مفهوم حضور ذهن، بهعنوان ابزاری برای استراتژی، اولین بار توسط ژنرالکارل فون کلاوزویتس، اندیشمند نظامی اهل پروس، مطرح شد. او در کتاب کلاسیک خود به نامپیرامون جنگ» که در سال 32 منتشر شد، حضور ذهن را بهعنوان قدمی مهم از تفکر خلاقانه مورد اشاره قرارداد. برای اینکه حضور ذهن داشته باشید، باید پیشفرضهای خودتان را در مورد موقعیتیکه با آن مواجه میشوید، کنار بگذارید: اینکه مشکل چیست، راهحل آن چیست، هدف شما چیست،سوال چیست، پاسخ چیست، چه چیزی میخواهید، چه چیزی انتظار دارید، چه چیزی را ترجیحمیدهید یا نمیدهید. خالی کردن ذهن از این چیزها به مغزتان فضا و زمان خالی میدهدتا ارتباطات لازم را برقرار کند.
پرورش حضور ذهن داشتن کار سختی است و برای تحقق آن نظم ذهنی لازم است.اما برای تراوش ایدههای خوب، چنین کاری لازم است و به جز آن، باعث شادتر و سالمترشدن فرد هم میشود. دو مانع بزرگ حضور ذهن عبارتند از تمرکز بیش از حد و تفکر منفی.تمرکز بیش از حد، یعنی شما نمیتوانید از درک فعلی خود نسبت به یک مشکل رها شوید؛یعنی همان اهداف، همان زمانبندی، همان گزینهها و چیزهای دیگری که لیست کردهاید راادامه میدهید. برای اینکه اجازه دهید مغزتان ارتباطات جدید ایجاد کند، باید همه اینهارا از ذهن بیرون کنید. از جمله احساسات منفی مثل خشم، ناامیدی، نگرانی و ترس. این احساساتهورمون کورتیزول را وارد مغز میکنند و جلوی توانایی شما برای یادآوری آنچه قبلا درحافظهتان ذخیره کرده بودید، گرفته میشود؛ بنابراین دیگر نمیتوانید تفکر خلاقانهداشته باشید.
وقتی در یک مشکل گیر میکنید، زمانی را برای دور شدن از آن و ریلاختصاص دهید. وقتی ذهنتان باز شد، خودش بهدنبال ترکیب کردن آنچه در قفسههای حافظهذخیره شده میرود و سپس. جرقههایی زده میشود که از ترکیب نمونههای تاریخی نشاتمیگیرند و ایده تازهای را شکل میدهند. ممکن است لحظه یافتم، یافتم» ارشمیدس برایشما اتفاق نیفتد، اما مجموعهای از دیدگاههای کوچکتر به ذهنتان میرسد که بهندرتبهعنوان رویدادهای شناختی گسسته به آنها فکر میکنید. با این وجود، مکانیزم ذهنی برایایدههای تحولآفرین بزرگ و کوچک، یکی است؛ نوعی احساس هیجان همزمان با شکل گرفتن ایده.حضورذهن در اینجا معنا پیدا میکند. تصور کنید میخواهید شبی را با دو تا از فامیلهایتانکه بهشدت بدغذا هستند، بگذرانید. هر چه فکر میکنید، نمیدانید برای شام چه چیزی درستکنید که هر دو آنها دوست داشته باشند. هر چه راهروهای سوپرمارکت را بالا و پایین میکنید،محتوای چرخ خریدتان تغییر میکند، اما هر بار که به ترکیب آن نگاه میکنید، به اینفکر میکنید مهمانانتان شامی را که میخواهید درست کنید دوست نخواهند داشت.وقتی بهقسمت تخممرغها میرسید، یادتان میآید که هر دو مهمان بدغذای شما، عاشق صبحانههایمفصل هستند. ایده صبحانه» بهعنوان روشی برای رسیدن به هدف بزرگتر خوشحال کردن مهمانان،در ذهنتان جرقه میزند: برای شام بیرون برو و در عوض صبحانه درست کن.»
همه مواد لازمی که برای شام برداشته بودید، سر جایش برمیگردانید و بهجای آن، آیتمهایی که برای صبحانه نیاز دارید، جمع میکنید. مهمانها را برای شام بهرستوران میبرید تا هر چه میخواهند سفارش دهند و فردا صبح یک صبحانه مفصل برای آنهادرست میکنید. حضور ذهن، به شما امکان داد هدف ویژه و اولیه شام درست کردن را رها کنید.اما هدف کلی شما که خوشحال کردن مهمانانتان بود، تغییری نکرد.چگونه حضور ذهنتان راتقویت کنید؟ نکته اینجا است که همیشه به این مفهوم نیاز ندارید. اگر یک کار روتین همیشگیرا که با آن آشنایی دارید انجام میدهید، آن را ادامه دهید و به پایان برسانید. درمورد وظایف همیشگی، میدانید که چه باید بکنید و به ایده جدید یا حضور ذهن نیازی نخواهیدداشت. اما اگر درگیر کاری هستید که به پاسخ خلاقانه نیاز دارید، وقتتان را تا پاسیاز شب به آن اختصاص ندهید. در عوض، طوری برنامهریزی زمانی کنید که در ذهنتان فضایخالی ایجاد شود.وقتی به یک ایده جدید نیاز دارید، در طول روز کاری سعی کنید تا جاییکه ممکن است از نمونههای تاریخی که به مشکل شما ارتباط پیدا میکنند، بهره بگیرید.تادیروقت کار نکنید: بعدازظهر خود را صرف کارهایی کنید که به ذهنتان استراحت میدهند.باشگاه بروید، با دوستانتان شام صرف کنید، دوش بگیرید، و مهمتر از همه خواب شبانهخوبی داشته باشید. این کارها شانس باز شدن ذهن و جرقه زدن ایدههای جدید برای حل مشکلرا بیشتر میکند.میتوانید با برنامهریزی زمانی برای پیادهرویهای کوتاه در طول روز،قهوه خوردن در کافه، یا فعالیتهای دیگری که به پاک شدن ذهنتان کمک میکنند، این نظمرا در واحدهای کوچکتر هم تمرین کنید؛ حتی اگر این کارها فقط 15 دقیقه زمان شما را بگیرد.
این نوع فراغت ذهنی را با اختلالها و حواسپرتیهایی که هنگام تمرکزبر کاری پیش میآیند، اشتباه نگیرید. ایجاد آرامش خلاقانه کاری است تعمدی که دست خودتاناست و خودتان انتخاب میکنید که انجامش دهید. اما اختلال در تمرکز معمولا دست خودتاننیست. ذهن بیاختیار از یک فعالیت به فعالیت دیگر حرکت میکند. برخی آن را چندوظیفگی»مینامند یا همان با یک دست چند هندوانه برداشتن؛ اما واقعیت این است که شما نمیتوانیددر آن واحد چند کار را با هم انجام دهید و ذهنتان را در چند جا متمرکز کنید. مغز شمابه زمان نیاز دارد تا از یک کار بیرون بیاید و سراغ کار دیگری برود. وقتی یک کار جدیدپیش میآید و در کار قبلی اختلال ایجاد میشود، زمان کافی برای حضور ذهن وجود ندارد.
گوشیهای هوشمند،بزرگترین دشمن حضور ذهن
ممکن است فکر کنید در یک جلسه کاری خستهکننده و بیفایده، چک کردن گوشیهیچ آسیبی وارد نمیکند. اما هر بار که به آن نگاه میکنید، به خاطر ماهیت این ابزاردر ایجاد حواسپرتی، حضور ذهنتان از بین میرود. اگر جلسهای که در آن حضور داریدارزش آن را ندارد که همه توجه خود را به آن اختصاص دهید، بهتر است عمدا بگذارید ذهنتانمنحرف شود و مغزتان وقتی برای استراحت کردن در بحبوحه روز شلوغی که پشتسر گذاشتهاید،داشته باشد. مثل وقتی که میخواهید تمرکز بیش از حد داشته باشید، کاهش حواسپرتی همیک نوع نظم ذهنی ایجاد میکند.روی کاغذ، خیلی ساده به نظر میرسد: تنها کاری که بایدبکنید این است که گوشی خود را خاموش کنید. اما در عمل، ترک عادت موجب مرض است و دوستانتانانتظار دارند هر پیامی که میفرستند یا هر مکالمهای که در گروهها میشود را ظرف چنددقیقه پاسخ دهید. با قدمهای کوچک و آهسته شروع کنید و بهتدریج تحمل خود را برای دورماندن از گوشی بالا ببرید. ترک هر عادتی، به زمان و انرژی نیاز دارد.
از خودتان بپرسید: هنگام مواجه شدن با یک مشکل چقدر در پاک کردن ذهنتاناز افکار مختلف خوب عمل میکنید؟ آیا میتوانید فقط برای مدتی کوتاه اهدافی که داشتهاید،آرزوهایتان، پرسشهایی که با آن مواجه هستید، همه پاسخهای احتمالی و حتی خود مشکلرا فراموش کنید؟ میتوانید ذهنتان را کاملا پاک کنید؟
برای بیشتر افراد، انجام این کار خیلی سخت است. اما شانس با ما است. روشهایمختلفی برای تقویت حضور ذهن وجود دارد. طی سالهای گذشته، اشکال مختلف مدیتیشن برایکاهش استرس ایجاد شده تا سلامت ذهن و جسم را بالا ببرد. مزیت دیگر این است که مدیتیشنباعث حضور ذهن میشود تا بتوانید تفکر خلاقانه داشته باشید. البته همه انواع مدیتیشناثر یکسانی ندارند.
دو نوع مدیتیشنموثر
ساماتا(Samatha): این نوع مدیتیشن ذهن شما را از همه چیز، به جز یک چیزی کهروی آن تمرکز کردهاید – مثل تنفس کردن – پاک میکند.ویپاسانا:در این نوع مدیتیشن، شما اجازه میدهید افکارتان آزادانه حرکت کنند و در هیچ کدام عمیقنمیشوید. این افکار میتوانند مثبت یا منفی باشند. در هر صورت، شما بدون اینکه رویآنها تمرکز کنید، سراغ فکر بعدی میروید.در هر دو این تمرینها، پاک کردن ذهن نقش دارد،اما شکل آنها با هم متفاوت است. در تمرین اول، ذهن تا جایی که ممکن است از هر چیزیپاک میشود. اما در تمرین دوم، با یک جریان مداوم، ذهن پر و خالی میشود. تحقیقات نشانمیدهد هر دو روش به سلامت فردی کمک میکنند، اما روش ویپاسانا موثرتر است و همانطورکه حدس میزنید، انجام آن هم سختتر است. اما این روش به تفکر خلاقانه کمک میکند،چون ذهن را بدون هیچ مانعی به سوی افکار متعدد باز میکند.
وقتی داستان افرادی را میشنویم که به دلیل داشتن ایدههای خلاقانه معروفشدهاند، اغلب متوجه نشانههایی میشویم مبنیبر اینکه آنها عادت به رها کردن ذهنهایخود داشتهاند. آنها کاری را دنبال کردهاند و سپس یک اتفاق غیرمنتظره آنها را به مسیریجدید و پیشبینی نشده هدایت میکند. اگر در عوض فقط یک مسیر مشخص را دنبال کرده بودند،هیچگاه جرقههای بزرگ در ذهنشان زده نمیشد. این جنبه از حضور ذهن، وما به اجرایرسمی مدیتیشن ویپاسانا نیاز ندارد و وضعیتی از تفکر آزاد» است که میتوانید در هرجایی و هنگام انجام هر کاری، با خود داشته باشید.
در مورد تفکر منفی، مانع دیگر حضور ذهن، چه میتوان گفت؟ یک عامل کلیدیحضور ذهن، این است که اثر شرایط را بر انتخابهای خلاقانهای که در زندگی با آن مواجهمیشویم، بپذیریم. متاسفانه، این دیدگاه که شرایط بر انتخابهای ما اثرگذارند، با توصیههایسنتی که قبلا به ما میشد در تناقض است. بهعنوان مثال، سخنرانان در دبیرستانها ودانشگاهها تفکر منفی را نفی میکنند و میگویند که دانشآموزان و دانشجویان باید درعوض بر تفکر مثبت تاکید داشته باشند.
شکی وجود ندارد که تفکر منفی وحشتناک است. خیلی از افراد، با شنیدن حرفهاییکه ناشی از وجود این نوع تفکر در خانواده، دوستان، معلمها و حتی اغلب خودشان است،بزرگ میشوند. اما حتی تفکر مثبت هم میتواند برای حضور ذهن مضر باشد. چون این نوعتفکر نقش شرایط را در دستاوردهای شما کاملا نادیده میگیرد.
ما یک دستهبندی سوم ایجاد میکنیم: تفکر خلاقانه. تفکر خلاقانه ممکناست به اندازه تفکر مثبت، انگیزهبخش به نظر نرسد. اما راهنمای بهتری برای زندگی کردندرست است. در واقع، اگر از همه آنهایی که سخنرانی میکنند بپرسید خودشان دقیقا چطوربه موفقیت رسیدهاند، در بیشتر موارد متوجه میشوید که آنها تفکر خلاقانه داشتهاند.
دنیا پر از فراز و نشیبهایی است که کنترل آن دست ما نیست. همیشه خودتانتعیینکننده نیستید و گاهی شرایط تعیین میکند که چه عواملی سر راهتان قرار بگیرند.پذیرش این موضوع و مورد توجه قرار دادن عواملی که انتظارش را نداشتید یا حتی نمیخواستیداتفاق بیفتد، کلید رسیدن به هنر تولید ایدههای جدید است.
منبعStrategy+Business :
هیچ روش واحدی برای برخورد با همه کارمندان وجود ندارد
ذهن ,حضور ,یک ,تفکر ,ذهنتان ,خلاقانه ,حضور ذهن ,تفکر خلاقانه ,است که ,که به ,حضور ذهن، ,خلاقانه داشته باشید ,تفکر خلاقانه داشته
درباره این سایت